کد مطلب:298713 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:253

اهمیت واقعه ی غدیر خم


واقعه ی غدیر خم، از جمله قضایای مهم و خطیر تاریخی جهان اسلام می باشد، این واقعه با براهین قاطع مبنای تكوین مذهب تشیع و موضوع امامت و خلافت گردید. [1] .


صحت واقعه ی غدیر خم بر اهل تشیع و تسنن چون غزوات و اصل قضیه حجةالوداع، و احوال معروف رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله ثابت و محقق است. [2] هرچند سیره نویسانی چون، ابن هشام، ابن سعد و طبری در ذكر آن سكوت كرده اند. ولی در منابع معتبر اهل سنت نقل شده است، از جمله: احمد بن حنبل در مسند و امام بخاری و ترمذی و نسایی كه هرگز آن واقعه را مورد سؤال و یا انكار قرار نداده اند. [3] .

به عنوان مثال، احمد بن حنبل از طریق زیاد بن ابی نوشته است: شنیدم علی بن ابی طالب در دوران خلافتش از مردم طلب شهادت نمود و آنها را قسم داد به این كه، چه كسی شاهد بود كه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله در روز غدیر خم چه می فرمود؟ پس دوازده نفر از مردان غزوه ی بدر برخاستند و شهادت دادند كه این سخن را در روز غدیر خم از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیدند كه فرمود: هر كس من مولای اویم، پس علی مولای اوست. [4] .

بسیار بودند كسانی كه در روز غدیر خم و بعد از آن، آرزوی تكذیب و انكار آن واقعه را داشتند اما شاهدان و راویان معتبر و موثق فراوان بودند. از آن روی گروهی كه در تكذیب اصل خبر ناامید شدند، كلمه ی «مولی» را به معنی «دوست» و «یاور» و «محرم راز» تفسیر كردند و این اختلاف در معنی كلمه ی «مولی» مبنای مجادله و اختلاف شیعه و سنی گردید. [5] .

اهل سنت استدلال می كنند كه منظور پیامبر تشویق پیروانش به توجه بیشتر و


ایجاد مهر و محبت به علی علیه السلام پسر عمو و شوهر یگانه دخترش فاطمه علیهاالسلام بوده است، و شرح می دهند كه رفتار عادلانه و قاطعانه حضرت علی علیه السلام در تقسیم غنایم جنگی پس از لشگركشی به یمن، موجب رنجش خاطر جمعی از همراهانش شد و آنها رفتار علی علیه السلام را به ظلم و جفا در حق خویش تلقی كردند، پس از اینكه علی علیه السلام با همراهانش از یمن به پیامبر در حجةالوداع در مكه به وی ملحق شدند، از رفتار علی علیه السلام به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله شكایت كردند، كه پیامبر از این افكار بیمارگونه و دشمنی بعضی از افراد به علی علیه السلام نگران شدند، در این شرایط لازم شد كه مردم را نصیحت كند و در مورد علی علیه السلام آن حدیث معروف را ایراد فرماید [6] .

با قبول این استدلال كه بعضی از منابع اهل تسنن بیان كرده اند، نكته ی حائز اهمیت این است كه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در چنین موضوع فوق العاده ای، علی علیه السلام را از نظر عظمت و قدر و منزلت و شخصیت، برابر خود معرفی كردند. جای تردید نیست كه غنای ادبیات و لغات عربی، معانی، معانی متعددی را برای یك لغت در برداشته باشد از این جهت علمای شیعه از طریق مختلف معنی، سرپرستی و ولایت


را در منظور پیامبر از كلمه ی «مولی» به ثبت رساندند. [7] .

شیخ صدوق (ره) فرموده است: كلمه ی «مولی» در لغت عربی علاوه بر اینكه در معنی، صاحب اختیار و سرپرست استعمال می شود به معنی «بنده»، «آزاد شده»، «داماد»، «پسر عمو»... «ناصر» و «یاور» نیز می باشد. اما از آنجائیكه پیش از بیان آن جمله درباره ی علی علیه السلام پیامبر فرمود: الست اولی من انفسكم...» من نسبت به شما از خود شما اولی تر نیستم؟ همه گفتند بلی...» بسیار روشن است كه اولویتی را كه ابتدا از مردم، برای خود اقرار گرفته است، هم اولویت و سرپرستی و صاحب اختیاری است كه در جمله ی بعد برای علی علیه السلام ثابت می كند. [8] و با توجه به نزول آیه ی «الیوم اكملت لكم دینكم...» بعد از آن سخن پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دلالت دارد بر اینكه، كلمه «مولی» در سخن رسول خدا در معنی امامت و خلافت بكار رفته است. زیرا امری كه كامل كننده ی دین و نعمت خدا باشد جز نصب امام و پیشوای روحانی برای مردم نتواند بود.

و در آیه ی «ایها الرسول بلغ...» مفسرین گویند: تهدیدی كه خدای تعالی به پیامبرش می فرماید و با وعده ی حفظ و نگهداری او بزرگترین دلیل بر این است كه امر مهمی را خداوند در این آیه به پیامبرش تذكر می دهد و به دلیل دیگرش این است كه پس از خطبه ی پیامبر اكرم صلی اللَّه علیه و آله در روز غدیر خم، حاضرین در آن محل، حضرت علی علیه السلام را به مقام خلافت و امامت تبریك گفتند. [9] و بنا به قولی از جمله زنانی كه شاهد واقعه ی غدیر خم بودند، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، عایشه،


ام سلمه، ام هانی و فاطمه دختر حمزه بودند. [10] و یكی از دلایل قیام حضرت زهرا پس از رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در دفاع از حق ولایت علی علیه السلام این است كه خود شاهد بود كه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به فرمان خداوند، علی علیه السلام را به عنوان ولایت و تداوم بخش رسالت برگزید.



[1] ر. ك: الغدير، جلد اول، ص 22.

[2] الغدير، ص 39، اصول كافي، جلد دوم، ص 43.

[3] ر. ك: البداية والنهاية جلد سوم، جزء پنجم، ص 157.

[4] ر. ك: المسند، حنبل، جلد دوم، حديث 670، ص 75.

[5] ر. ك: تشيع در مسير تاريخ، ص 18.

[6] ر. ك: البداية والنهاية، جلد سوم، جزء پنجم، ص 184. در اين صفحه آمده است: «... عن بُريدة قال: غزوت مع علي اليمن فرأيت منه جفوة فلما قدمت علي رسول الله- صلي اللَّه عليه و سلم- ذكرت عليا فتنقصته فرأيتُ وجه رسول الله يتغير. فقال يا بريدة الست اولي بالمؤمنين من انفسهم، قُلت بلي يا رسول الله قال: «من كنت مولاه فعلي مولاه...» از طريق بُريده نقل شده است كه گفت: من با علي عليه السلام براي جنگ به يمن رفتيم و چند كار جفا و ظلم از او ديدم! پس وقتي نزد رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله شرفياب شدم يادي از علي كردم و نقص او را يادآوري كردم. پس ديدم صورت رسول الله تغيير كرد و فرمود: اي بريده آيا من از خود مؤمنين به آنها سزاوارتر نيستم گفتم بلي: يا رسول الله. پس فرمود: هر كس من مولاي اويم پس علي مولاي اوست....

[7] ر. ك: تشيع در مسير تاريخ، ص 18.

[8] ر. ك: اصول كافي، جلد دوم، ص 43.

[9] اصول كافي، جلد دوم، صص 49- 44. معاني الاخبار، صص 79، 65.

[10] مناقب، جلد سوم، ص 26.